آشوبم، آرامشم تویی

معبودم
۰۱
شهریور

دلم لک زده برای خودم...!

تکه تکه و تقسیمش کردم دادمش به کسایی که واسم مهمن!

جای خیلی از قطعه ها خالیه ولی عوضش مثل یه تکه پازل یا حتی عضو اهدایی جای دیگه رو پر کرده...

اهدا کردم

بی منت، بی چشم داشت...

ولی گاهی وقتا دلم برای خودِ کاملم تنگ میشه!!!

«مریم بانو»

  • مریم بانو
۲۲
مرداد

رده پاهایم را به حرمت تقدست ،

پیشِ روی پیشواز های امواجت 

کنار میگذارم و 

بی هیچ ردی به آغوشت می کشم...


«مریم بانو»


  • مریم بانو
۱۹
مرداد

عدسای سبزو ریختم داخل سینی و دونه دونه با سر انگشت و چشمام  وارسیشون کردم و هلشون دادم توی کاسه، همینجور که عین گیت فرودگاه حواسمو روی محموله های عدس جمع کرده بودم آلارم زده شد که اولین نا خالصی اومد توی دستم... «گندم» بود! 

انداختمش توی کیسه ایی که قرار بود بره قاطی آشغالا... کارمو ادامه دادم ولی ول کن نبود که!!! هی گندم میومد جلوی چشمم!!! یکی یکی انداختمشون توی کیسه، نمیدونم چرا عدساش جای آشغال گندم داشت!!!

عدسارو شستم و گذاشتم توی دیگ بپزه و رفتم سراغ جمع و جور کردن آشپز خونه ، چشمم به کیسه ی مذکور خورد، برش داشتم بندازم توی سطل آشغال!

ولی یه حسی «احتمالا عقلم بود» بهم گفت هر چیزی که مثل بقیه «حتی جماعت» نیست رو که آشغال«!» فرض نمیکنن!!!

مثل بقیه نیست خُب نباشه! «گــــــــندمِ»!!!

برشون داشتم خیس دادم تا جوونه بزنه بعد بکارمشون« تا زود تر بیان بالا و ببینمشون» :))

+شاید اگه خوب رشد کردن و درومدن خشکشون کنم بذارمشون توی گلدون ؛))


پ.ن: هر چیزی که شبیه بقیه نیست رو آشغال فرض نکنیم...

اوکی؟!!!

مرسی ؛)

  • مریم بانو
۱۴
مرداد

لکه ی ماه است، لکه ی ستاره...

لکه ی خورشید است، لکه ی ابر...

لکه ی برف است، لکه ی باران...

دامنت را ننگی نیست که لکه دار شده ست بانو!


«مریم بانو»



  • مریم بانو
۰۸
مرداد

شرمنده ی نگاهت می شود حوض کوچک چشمانم

ماه بانو...


«مریم بانو»


  • مریم بانو
۰۷
مرداد

آهنگها هم مثل عطر ها خاطره ها و آدم هایی رو برامون یادآور میشن

 که کاملا میشه حسشون کرد...
دیشب با آهنگی خوابم برد که زنده کننده ی حس ناب یه سفر پیش بینی نشده و تکرار نشدنی بود...
+جاده ی تاریک توی دل شب...
+مات تماشای ستاره های ریز و درشتی که انگار پارچه مخملی شب رو پاره کردنو ازش ریختن بیرون...
+ذهنی به دور از نگرانی های گذشته و حال و آینده...
+شوق شنیدن
+ شوق دیدن
+شوق رسیدن
+شوق نیایش
 

 

 

  • مریم بانو
۰۶
مرداد
حافظه ی گم شده ام را بر می گرداند
شمیم شکوفه های سرخ حریر پوشت
بانو...

«مریم بانو»

  • مریم بانو
۰۶
مرداد

هر چه قدر هم که می خواهی، بزرگ شو از هوای غرورت...

انگشت اشاره ام 

برای ترکاندن حباب تو خالی ات کافیست...!


«مریم بانو»



  • مریم بانو
۰۵
مرداد

نگاه هایمان هم، قدّ هم نیست!

از دیوار راست هم بالا می رود نگاه کودکانه ات...!


«مریم بانو»


  • مریم بانو
۰۵
مرداد

از خوشه های گندم خبر آمدنت را شنیدم!

چه اصیل و با وقار می آیی برکت هستی ام...



«مریم بانو»

  • مریم بانو
۰۵
مرداد

مادرانه کودک تنهایی خویش را به بازی گرفته ام...



«مریم بانو»

  • مریم بانو
۰۵
مرداد

آغاز و پایانم تویی...

  • مریم بانو